نقشروایت بوف کور؛ عشق ناکام و گشودن ابهام ساختاری متن
author
Abstract:
پژوهش حاضر، گشودن ابهام ساختاری بوف کور را ازطریق روایت کوتاه عاشقانهای مورد توجه قرار میدهد که دارای دو موقعیت است و در هر موقعیت یک کنش به انجام میرسد؛ کنش موقعیت نخست عبارت است از اینکه پیرمرد قوزکردهای انگشت سبّابۀ دست چپش را به حالت تعجب بر روی لبش گذاشتهاست و در موقعیت دوم، دختری خم شده و گل نیلوفری را به پیرمرد تعارف میکند. با این دو موقعیت، مناسک عشقی به نمایش گذاشته شده و ارجاعسازی صحنة عاشقانه به جهان بیرون بر ناکامی دلالت دارد. در متن بوف کور از روایت مذکور با عنوان مجلس بر روی قلمدان یادشده و این مجلس نقاشی در پژوهش حاضر، «نقشروایت» نامیده میشود. نگارنده، تبیین نقشروایت را با طرح این پرسشها که نقشروایت چیست، چه ویژگیهای برجستهای دارد و نقشروایت بوف کور چگونه در گشودن ابهام ساختاری روایت اصلی اثرگذار است، مورد توجه قرار میدهد. هدف پژوهش این است که مفهوم برجستة عشق را در این نقشروایت ازطریق نظام دیداری و برمبنای شکلزایی تجسمی نشان دهد و این نقشروایت عاشقانه را بهعنوان ابزاری معرفی کند که گرۀ روایت بوف کور با توجه به عناصر آن باز میشود. برپایۀ مطالعۀ انجامشده در پژوهش حاضر، میتوان به این تعریف از نقشروایت رسید: روایتِ تصویری موجز و فشرده که روایتِ اصلی، صورت گسترشیافتة آن است و در آن عناصری مانند نور، رنگ، فضا، مکان، عمق، سطح، حالت و... که ویژگیهای برجستة متون دیداری هستند، در یک کادر مشخص با ابزار واژه قاببندی میشود.
similar resources
فاصلهگذاری در بوف کور
چکیده برتولت برشت از جامعهشناسان و نمایشنامهنویسانی است که اندیشههایی پیشرو در زمینة هنر، نمایشنامه و داستان داشته است. مهمترین نظریة برشت «فاصلهگذاری» نام دارد که تحت تأثیر رهیافتهای فرمالیستی از جمله آشناییزدایی و برجستهسازی بوده است. «فاصلهگذاری» به معنی آفرینش شخصیتهای تازه، غیرعادی، شگفتانگیز و بیگانه در اثر است. نظریة برشت پیش از همه در نمایشنامه کاربرد دارد. اما منتقدان ...
full textبررسی و تحلیل تابو در بوف کور
صادق هدایت به عنوان نویسندهای پیشرو در گستر? ادبیات داستانی معاصر، در خلق آثار خود همواره از بنمایههای روانکاوانه بهره برده است. در میان آثار او، بوف کور بیش از سایر آثارش از مباحث روانکاوی تأثیر پذیرفته است؛ بهگونهای که میتوان آن را رمانوارهای روانکاوانه نامید. البته آنچه در تحلیل این داستان بیش از هر عاملی مهم است، عملکردهای «راوی» داستان و تباین شخصیت او با چهر? خود هدایت است.راوی به ...
full textبوف کور و خشم و هیایو
هم رمان بوف کور وهم خشم و هیاهو دارای درونمایه های همسانند. دلیل این شباهت این نیست که یک نویسنده از کار نویسندة دیگر گرته برداری کرده‘ بلکه با کشف «ناخودآگاه همگانی» بوسیله کارل گوستاو یونگ‘ تحقیقاتی که ولادیمیر پراپ روی داستان های عامیانة روسی انجام داده وآن چه کلود لوی استروس درباره کارکرد زبان و اسطوره گفته‘ کاملاً روشن است که این شباهت ها بوسیله ناخودآگاه همگانی هنرمندان به وجود می آیند. اگ...
full textخوانش لاکانی روانپریشی رمان بوف کور
آراء و نظریات ژاک لاکان در زمینة ناخودآگاه، دگرگونی شگرفی رادر نقد ادبی پدید آورده است. وی با استفاده از مفهوم ضمیر ناخودآگاه فروید و زبانشناسیسوسور، به تبیین چارچوب نوینی از مفهوم ضمیر ناخودآگاه میپردازد. در این مقاله سعیبر آن است تا بر اساس نظریات لاکان ثابت شود راوی رمان بوف کور، سوژهایروان پریش psychotic است که قادر به تطبیق خود با شرایط پیرامونی نیست و تحمل الزاماتاجتماعی را ندارد. انزو...
full textبررسی روایت در بوف کور هدایت
به واسطه ی وجود برخی شباهت ها میان روایت بوف کور و شیوه ی جریان سیال ذهن و به خصوص به دلیل وجود گونه ای از تک گویی در این رمان ، ممکن است تصور شود- چنان که برخی تصور کرده اند- که این رمان یک رمان جریان سیال ذهن است. هدف ما در این مقاله معرفی شیوه ی جریان سیال ذهن وتک گویی درونی وبررسی رمان بوف کور براساس معیارهای آن بوده است. بر مبنای ویژگی های مشترکی که در رمان های معروف جریان سیال ذهن دیده می...
full textتحلیل روانشناختی شخصیت های بوف کور
در این نظم گاهشمارانه، راوی داستان که بوف کور نام دارد با نقاشی تکراری روی جلد قلمدان زندگی می کند و در خانه ای که خلوتگاه یا پناهگاه زمستانی اوست، نقاشی می کند و اغلب لحظات زندگی را در خلسه می گذراند و به عشقی وسواسی و جنون آمیز، به همسری که به دست خود کشته، دل مشغول است. لکاته برای بوف کور هیچ نشانی از عواطف عالی انسانی ندارد، در حالی که مادر وی زنی است بسیار مهربان و دلسوز که برای بوف کور ما...
full textMy Resources
Journal title
volume 17 issue 32
pages 103- 120
publication date 2019-04-21
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023